یکی از جملههای معروف امام خمینی، اینه که «ما مأمور به وظیفهایم، نه نتیجه».
جملهی جالبیه ولی یه سری، برداشت ناقصی ازش داشتن. تو فکر اونا این جمله یعنی ما نباید به نتیجه و آخر ماجرا توجه کنیم و باید کار خودمون رو بکنیم؛ همین کار ما مأجوره و آخرش هر چی که شد، شد.
اما با یه سؤال معلوم میشه که این فکر اشتباهه. چرا امام حسن ضد معاویه قیام نکرد؛ ولی امام حسین، راه قیام و جنگ رو انتخاب کرد؟! در هر دو حالت تعداد یارای امام کم بود و هر دو نفر شهید میشدن. اما چرا یکی این راه رو رفت و دیگری نه؟
دلیلش دقیقاً «نتیجه» است. قیام امام حسن به نتیجه ختم نمیشد. اگه اون و یاراش به شهادت میرسیدن، صرفاً یه جور خودکشی به حساب میاومد و تو جامعهی پر تزویر و ریای معاویهای هیچ عاقبتی نداشت. اما شهادت امام حسین، رسوایی یزید رو به دنبال داشت.
پس اینطور نیست که وظیفه، همیشه و تحت هر شرایطی ثابت باشه. یه روز جنگ وظیفه است و یه روز صلح. درسته که ما مأمور به وظیفهایم؛ اما چه وظیفهای رو باید انتخاب کنیم؟! اونی که «فکر میکنیم» به نتیجه ختم میشه.
اما این وسط همه چیز که به ما بستگی نداره. ممکنه آخرش نتیجه به دست نیاد؛ ولی ما «تشخیص وظیفه» رو درست انجام دادیم. این معنی حرف امام خمینیه.
خیلی سربسته میگم: یه سری برای یه ماجرایی، میگفتن ما انتخابمون اینه و روی همین انتخاب هم میمونیم. نتیجه مهم نیس؛ ما وظیفهمون این انتخابه. حتی میگفتن جنودالله کمکمون میکنن.
اما نه تنها خبری از جنودالله نشد، که شکست اون آقایون رو هم دیدیم. امداد غیبی وقتی میآد که ماها کار زمینیمون رو با دقت و فکر و منطق و با احتساب «نتیجه» انجام داده باشیم. اون موقع بقیهی کار رو میسپریم به خدا. نتیجه به دست اومد یا نیومد> ما کارمون رو انجام دادیم. اما نه اینکه از اول اشتباه کنیم و سر یه انتخاب محدود، پافشاری کنیم و منتظر باشیم که خدا خودش رفع و رجوع کنه.
1 دیدگاه دربارهٔ «ما مأمور به وظیفهای هستیم که به «نتیجه» برسه!»
دکتر روحانی خیلی مرده خوبیه و طبق قول هایی ک داده بود ازادی اورد دمش گرم ای کاش میشد دوره بعدم بهش رای بدیم