شنوندگان عزیز، موضوع برنامهی امروز ما مقولهی بسیار زیبا و حالبههمزن «عشق» است! حال بههم زن نیستا، حال بههم زنش کردند! یعنی انقدر -صبح تا شب- این کلمه رو از دهن این و اون شنیدم که …
حالبههمزن و البته دستمالی شده! هر کس و ناکسی رسیده انگشتش رو برداشته و رو این کلمه کشیده:
یکی میگه عشق مجازی داریم و عشق الهی؛ اون یکی میگه فقط عشق الهی داریم و حقیقته که عشقه؛ مجاز اصلاً عشق نیست! (عشق مجازی، عشق نیست که بخواد به عشق الهی منجر بشه.) یکی عشق رو تو لب و لوچهی معشوق میبینه؛ یکی عشق موتور داره، اون یکی عشق کامیون! عشق، دروازهی محبته؛ عشق تپهای است که هر خری از آن بالا میرود! عشق فقط عشق مادر؛ عشق از گیاهی به نام عَشَقه گرفته شده که به دور گیاه دیگه میپیچه و خودش خشک میشه؛ عشق من بیا برگرد پیشم؛ ترسم این عشق سرانجام مرا بکشد؛ عشق یعنی ترس از دست دادن تو؛ خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن؛ Love is like music؛ عشق یعنی سر به دار آویختن، عشق آن نیست که پیدا باشد، آن است که در دل هویدا باشد؛ مشکی رنگ عشقه؛ عشق تنها عددی است که پایان ندارد؛ هو المعشوق؛ عاشقی آوارگی دارد به دل؛ یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد؛ من به عشق ایمان دارم؛ عشق من بی انتها است؛ عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون از دل خاک؛ غم گسار جاودانی عشق من مادر؛ غروب عاشقان رنگش طلایی است؛ عشق من همیشه به یادت هستم؛ تو من رو داری دیگه، این همه عاشق واسه چیست! عشق آن عبادتی است که از هر وضو گذشت، زندگی پرشی دارد اندازهی عشق، عاقبت عشق تو از مدرسه بیزارم کرد، فهمیدهبودم زود، عشقای قبل از تو سوءتفاهم بود…
اووووووووووووووووووووووووئه خداوکیلی خسته نشدید انقدر از عشق حرف زدید؟ بسه دیگه بابا! دیگه هیچی از این کلمهی دربهدر نموند.
یکی از چیزای حال بههم زن دیگه تو این داستان، آهنگاییه که خونده میشه. ۹۹/۹ درصد موزیکای موجود همهش عشق و عاشقیه. تو همهش یه بشری از غم دوری «تو» داره میخونه و دلش گرفته و از این جفنگیات! حالا باز به مرام همینا که آهنگای عشقی میخونن، چند ساله که آهنگها سکسی شدن! (رپ، زیر زمینی، غیرمجاز، …)
یعنی موضوع دیگهای نیست که راجع بهش آهنگ ساخته بشه؟! چرا کسی راجع به درخت، آسمون، دستمال کاغذی، جاروبرقی، ماکارونی، فلسفه، شبنم شب، شبکههای انزوایی (اجتماعی)، سیبزمینی، فحش، زعفرون، روزنامه باطله، تور آنتالیا، بند کفش، سوهان، بیسوادی، روح سرگردان و میلیونها موضوع دیگه تو دنیا آهنگ نمیخونه؟
از آهنگا بیایم بیرون. چند وقت پیش یکی از دوستام میگفت: «من امروز یه دختره رو دیدم، عاشقش شدم!» یعنی واقعاً عشق تا این اندازه کشکی شده که با یه دیدن عاشق میشی؟! جالب اینه که گفت اونم عاشق من بود!! گفتم از کجا فهمیدی؟ گفت: «همین که بهم نگاه کرد!» خب آدما تو روز هزار بار اتفاقی نگاهشون بههم میخوره؛ پس میلیونها عشق تو هر روز درست میشه! اگه عشق علاقهی شدیده، چطور میتونه با ۲۰ تا دوست جنس مخالف دیگه هم شکل بگیره! مگه آدم چقدر ظرفیت علاقهی شدید داره! همزمان!
جملهی آخری درباره عشق رو یه بار دیگه بخونید: «عشقای قبل از تو سوءتفاهم بود!!» من نمیدونم اگه عشق بودن، چرا چند تا بودن؟! بعد از کجا معلوم این یکی هم سوءتفاهم نباشه! یعنی از این تحلیل عمیق و زیبا، مضحکتر نداریم! عشقای قبلی!!! انگار در مورد چند تا بستنی، یک کیلو کشک یا یه مشت تخمهی آفتابگرون حرف میزنه!
خلاصه یه بنده خدایی هست به اسم -تا ابد مظلوم عالم- «عشق» که هر فرزند انسانی رسیده، اون رو به خودش چسبونده و سند شیش دانگ اون رو به نام خودش زده. هیشکی هم از این تملّکش کوتاه نمیآد و این کلمه، چند هزار ساله که بین میلیاردها آدم دست به دست شده و دیگه میشه گفت هیچ دست و پایی براش نمونده! عشقی مرامت رو عشق است!
حالا که اینطور شد منم برای همراهی با جریان مبتذل «عشق کشکی» یه شعر عاشقانهی مزخرف از خودم درکردم:
عزیزم همین حالا عاشق و مجنون توام / تا بخوای بگی فدات، فدا و قربون توام
مریم و لیلی و نوشین واسه من فرق نداره / تو که باشی غرقهی عشوه و افسون توام
صبح تا شب برای عشقت تو دلم زار میزنم / میدونم که شب تا صبح منم که مهمون توام
همه میگن عاشقی کشکه و دوغه به خدا / دوغ چیه؟ من روغن کشک و بادمجون توام!
من میخواستم شعر بگم تا عشق رو مسخره کنم / اما خیلی زود دیدم که گوش به فرمون توام
باز میگم اگه کسی گفت که عاشق نشیها / من میگم عاشقم و عاشق و مفتون توام
خب دیگه مسخره بازی بسه و بذار بگم / که سر کار بودی عجقم، من نه حیرون توام!
من با الهام و پری، ساناز و یلدا و زری / واس چی باس بگم که قفل زندون توام؟!
دخترک دلش شکست، چشاش رو بارونی دیدم / نگاهم کرد و نگفت بگو پریشون توام
نگاه سنگین و تندش تکونم داد ولی من / ترسیدم بپرسم یعنی ملعون توام؟
دخترک وقتی که رفت پشت سرش رو هم ندید / آخه فهمید دروغه که یار و دلخون توام
کاشکی فهمیده بودم لیلا و مینا و سارا / همیشه بهم میگن الهی قربون توام
ولی تا قطع میکنم گوشی رو، میگن به نوید/ تو نخ پول تو و کباب و ریحون توام
حالا که رفتی میفهمم با تو بودن یعنی چی/ چی میشه دوباره برگردی که محزون توام
تا نباشه خطیئه، «ابوالخطایا» نمیشه / علم این خبط و خطا رو همه مدیون توام
بارون بیابری، من ابر بیبارون توام / قول میدم عاشقم و یه عمر نگهبون توام
برچسبها: عشق چیست، توضیحاتی درباره واژه عشق، رابطه عشق و کشک، عشق کشک و دوغه، شعر طنز درباره عشق و عاشقی، معنای لغوی عشق، جملات جالب درباره عشق، شعرهای زیبا درباره عشق، تعبیرات مبتذل از عشق، شعر درباره خیانت و عشق، شکست عشقی