یکی دو روز پیش از مردم شنیدم که تو اصفهان تو صورت دخترای باحجاب اسید پاشیدن! راستش زیاد شوکه نشدم، چون سابقهی کتککاری و گوشمالی دادن خانمهای محجبه رو قبلاً شنیده بودم. البته یه کم نگران شدم که انگار کار مبارزه با حجاب، جدیتر شده!
بعد که اومدم تو خونه و خبرش رو از اینترنت خوندم و دیدم اینجا نوشته اسید پاشی به صورت دخترای بدحجاب! یه هو زدم زیر خنده! آخه بوش خیلی تابلو میاومد! از بچگی سنسور تشخیص شایعه تو بدنم کار گذاشته شده بود. خیلی وقتا به حرفای بزرگترای خودم میخندیم که یه حرفِ دهن به دهن شده رو با آب و تاب برای هم تعریف میکردن و دربارهش از خودشون تحلیل در میکردن! ولی اون حرفا برای من در حد یه شایعه بود و خیلی با تعجب از خودم میپرسیدم چطور اینا نمیفهمن این یه دروغ بیشتر نیس؟ّ!
بعدها که بزرگتر شدم و بیشتر درگیر اتفاقات اجتماع شدم، دیدم سنسور خودمم کم کم داره حساسیتش رو از دست میده و دیگه کمتر فرق واقعیت و شایعه رو تشخیص میدادم. این شد که به نظرم رسید «درگیر شدن» و رفتن توی ماجراهای مختلف و به دست آوردن تجربیات تلخ، یه فضای ذهنی برای آدم درست میکنه که باعث میشه راحتتر هر حرفی رو باور کنه. چون ممکنه برای خودش یه اتفاق بد افتاده باشه، حالا که بقیه چیزی شبیهش رو تعریف میکنن، میگه لابد اینم مث من شده. پس راسته.
پس به خودم و شما پیشنهاد میکنم زیاد «درگیر» نشید و خلاصه نرید تو عمق ماجراها! وقتی عمیق نشی تو بحث و حرفای بقیه رو ذهنیتت اثر نذاره، راحت تشخیص میدی که وقتی یه خبر با دو عنوان کاملاً متضاد (یکی اسیدپاشی به صورت محجبهها و دیگری اسیدپاشی به صورت بدحجابا) بین مردم پخش میشه، راحت یه جریانی هست که میخواد مردم رو به جون هم بندازه. بدحجابا از باحجابا بدشون بیاد و بالعکس.
وقتی این گرد و خاکا درست بشه، این وسط اصلاً کسی فرصت نمیکنه از خودش بپرسه حالا که هنوز فرد اسیدپاش رو دستگیر نکردن، مردم از کجا فهمیدن که این میخواسته مثلاً با بدحجابا برخورد کنه؟! تو خیابون که نگاه کنی، همینجوری بدون شمارش میفهمی حداقل نصف خانما حجابشون کامل نیس، خب پس با چه ملاکی تشخیص دادن که هدف اسیدپاش، دخترای بدحجاب بوده؟! اگه مثلاً فقط ۵ درصد خانما بدحجاب بودن و فقط کسایی که جزو این ۵ درصد بودن، مورد حمله قرار میگرفتن، میشد شک کرد که یارو این طبقه رو هدف گرفته؛ ولی الآن چی؟! اصلاً به فرض که قصدش همین بوده، وقتی هیچ نهاد و ارگان و سازمان رسمی و غیر رسمی و هیچ آدم عاقلی تو این مملکت این کار رو تأیید نمیکنه، چرا انقدر ماجرا رو بزرگ میکنیم؟!
لحظهی اولی که خبر رو تو نت خوندم، پیش خودم گفتم لابد دوباره دعوا و گیس و گیس کشی شروع میشه و شبکههای ماهوارهای هم که جشن میگیرن و … اما از طرفی گفتم یه اتفاق تو یکی از شهرهای ایران افتاده، دیگه انقدرام بزرگش نمیکنن. اما وقتی گذشت و دیدم هرجا میرم فقط کلمهی «اسید» رو میبینم، واقعاً از این همه همّت و توجه مردم و رسانهها برای بحرانسازی شگفتزده شدم. اصلاً شیوع این شایعه تا این حد برام قابل تصور نبود. واقعاً میشه؟! خواب نمیبینم؟! حقّا که چه مردم جوگیری هستیم ما! من نمیفهمم یه دیوونه ای یه کاری کرده، ما چرا انقدر باید پیچ و تابش بدیم؟!
اسیدپاشی یه اتفاق خیلی دردناکه، شاید از آدمکشی هم بدتر باشه، یه جرم ناجوانمردانهس، یه آدم رو تا آخر عمر دچار بحران روحی و افسردگی میکنه، همهی اینا درست؛ ولی حرف من اینه که اسیدپاشی اولین بار نیس که تو ایران اتفاق میافته، قبلاً خبر اینجور اتفاقا رو فقط تو چند نشریهی خاص (عموماً زرد) و یا در حد یه خبر معمولی تو بخش حوادث سایتا میدیدیم. چی شده که این بار خبر اسیدپاشی تبدیل به یه جریان عمومی شده؟! مسئله اینه که طوری وانمود شده که این کار به خاطر عقیده و مذهب انجام شده. یا از اول اسیدپاشی به این قصد بوده که مردم رو به جون هم بندازن، یا یه اتفاق افتاده و رسانهها سریع روش سوار شدن و خواستن از آب گلآلود ماهی بگیرن. پس همهی این دعواها و بزرگ کردن ماجرا به خاطر خود اسیدپاشی نیس، چون این یه اتفاقه که بارها تو سالهای اخیر افتاده؛ الآن ماجرا سر کوبیدن مذهبیا و منفور کردن اونا بین بقیهی مردمه؟ نه واقعهای به اسم اسیدپاشی.
یکی یکی مسئولا و هنرمندا و… شروع کردن به محکوم کردن این کار! بابا بیخیال! انقدر جو ندید تو رو خدا! الآن جوری همه به صرافت افتادن که این اتفاق رو محکوم کنن که انگار واقعاً باور دارن که یه جریان مذهبی از طرف حکومت راه افتاده و قصدش ارشاد مردم به دین و حجاب با اسید بوده و حالا با قدرت باید جلوش وایسیم و علیهش بیانیه صادر کنیم! حالا انقدر اسید اسید میکنید که خارجیا فکر میکنن تو ایران روزی صدهزار زن توسط حکومت اسید پاشیده میشن و اینجا یا کسی باید روسری داشته باشه یا با اسید توسری میخوره!
قضیهی ملانصرالدین رو شنیدید که به دروغ دراومد گفت فلان جا آش میدن. یه دفه ملّت همه سطل به دست دویدن وایسادن تو صف. خود ملّا یه لحظه شک کرد که نکنه واقعاً اونجا آش میدن! برای همین خودشم ظرف ورداشت رفت تو صف وایساد! الآن چند تا عکس دیدم که بعضیا شروع کردن به فحش دادن به حکومت و اون رو با داعش مقایسه کردن و…! خیلی خندهم گرفت. یه عدّه از بس توهمات خودشون رو به زبون آوردن و هی تکرارش کردن که خودشونم باورشون شده که مثلاً تو ایران با اسیدپاشی نهی از منکر میکنن! و این کاریه که از طرف حکومت و قوای نظامی و قضایی انجام میشه!
حالا یه سؤال: اگه اون یارو فقط تو صورت محجبهها اسید میپاشید یا شایعهی مردم این بود که اسیدپاشی تو صورت دخترای باحجاب بوده؛ بازم انقدر ماجرا رو بزرگ میکردن؟!