ظاهراً ماها عادت کردیم برخلاف چیزی که ادعا میکنیم، رفتار کنیم!
اگه بخوام یه راست برم سر اصل مطلب، اینه که مثلاً اصلاح طلبها ادعای دفاع از آزادی بیان و دموکراسی رو دارن؛ ولی در عمل من تاحالا عکسش رو دیدم.
نمیگم همه؛ ولی دستهی زیادی از کسایی که اصلاح طلب به حساب میآن، کاملاً رفتار دیکتاتوری دارن!
از نظر این دسته، منظور از آزادی بیان اینه که «ما» بتونیم آزادانه ضد حکومت حرف بزنیم؛ آزادانه هر جور تشکیلاتی که دوس داشته باشیم، درست کنیم؛ آزادانه بتونیم حجاب نداشته باشیم! همه جور فیلم و موسیقی و اثر هنری که در جهت فکر ما باشه، باید تولید بشه و کسی هم کاری به ما نداشته باشه و…
اما دیگران حق ندارن آزادانه حتی ما رو نقد کنن! اگه حس کنیم کسی مخالف ماس؛ کانالها و صفحات اجتماعیمون کاملاً میرن تو فاز مسخره کردن و تخریب طرف؛ آدمهامون مدام در موردش شایعه و دروغ منتشر میکنن؛ سایتها و روزنامههامون صبح تا شب لهش میکنن و حتی تو بعضی موارد باهاش برخورد فیزیکی میکنیم!
یعنی آزادی فقط برای ما؛ نه برای منتقدای ما!
این مورد آخر رو خودم از نزدیک دیدم. تو دانشگاه اصفهان که بودم یه دانشجویی تو یکی از نشریات، ضد دوستان اصلاحطلب چیز نوشته بود؛ چند روز بعد دیدمش، دستش رو گچ گرفته بود!! پرسیدم چی شده؟ گفت از بالای یه دیوار دو سه متری پرتم کردن پایین!
اما بریم سر ماجرای اصولگراها. اصولگراها چیزی که بیشتر دغدغهش رو دارن؛ دین و اخلاقه. با چند تا مثال نشون میدم بعضی از این دوستان راه رو اشتباه میرن و لازمه که یه فکری برای بعضی رفتارها داشته باشن:
۱. شخصی کردن دعواهای فکری و بنیادی: تو ایام انتخابات، بعضی از کانالهای اصولگرا به لرزش دست آقای روحانی گیر میدادن. به نظر من این کار غیراخلاقیه و اصولگرا، اگه اصولگرا باشه، حتی نباید چنین چیزی رو برملا کنه؛ چه برسه به اینکه مثلاً به تمسخر بگیره. ضمن اینکه لرزش دست میتونه صد تا دلیل داشته باشه. یادمون نره ایشون ۷۰ سالشه و خیلی از ۷۰ سالهها الآن نمیتونن از جاشون تکون بخورن!
۲. تبدیل عبارتهای خوب رقیب به تیکه و طعنه: مثلاً استفاده از عبارت «علی برکت الله» برای تکمیل کردن طنزها و نقدها! چه جملهای از این بهتر که ما وقتی کاری رو انجام میدیم، تو شروعش بگیم به برکت خدا؟! چرا باید این جمله تبدیل به ابزار مسخره کردن بشه؟!
۳. بداخلاقی در مورد اتفاقات ارزشی: از اینا بدتر! استفاده از عکس آقایون که در حال گریه تو مجلس عزای امام حسین هستن؛ برای طنز و وانمود کردن شکست. خیلی بده اینکار. واقعاً چه معنی داره؟! مثلاً عکس آقای ظریف و روحانی رو در حال گریه میذاشتن و زیرش مینوشتن اینا دارن برای شکست احتمالی گریه میکنن.
۴. انتشار خبرهای کذب: این مورد زیاد نبود ولی بعضی وقتا اتفاق میافتاد. مثلاً یه سایتی یه عکس درست کرده بود که روحانی گفته: مردم تهران! من میدونم فقط شما هستید که انتخاب عاقلانه و منطقی میکنید. (و این یعنی توهین به بقیه شهرها) بعضی از کانالها هم این عکس رو منتشر کردن؛ در حالی که چند ساعت بعد فهمیدن دروغ بوده و حذفش کردن.
۵. زدن آرم و لوگو روی عکس و فیلمهایی که مال خودمون نیست: این مورد و مورد بعدی ربطی به انتخابات نداره و همیشه انجام میشه. مثلاً یه ماه پیش، من یه کلیپ درست کردم. چند روز بعد دیدم یکی از این سایتها برداشته لوگوی خودش رو تو فیلم گذاشته؛ بعد اون رو گذاشته بود تو سایتش و بالاش نوشته بود: «انتشار برای اولین بار»!!! خب این چه کاریه؟! هم دزدی، هم دروغ؟!
۶. ماجرای تبادلات کانالهای تلگرامی: حتماً دیدید کانالها آخر شب پستهای تبادلی میزنن. یعنی این یه پست از اون میزنه؛ اون یکی از این! حتماً هم میدونید اکثر این پستها دروغه و ظاهر فریبنده داره که طرف روش کلیک کنه و بره تو کانال مقصد و عضو بشه. برام عجیبه که تو بعضی از کانالهای مذهبی یا اصولگرایی هم دقیقاً همین کار انجام میشه. یعنی پستهای گولزننده و الکی کانالهای دیگه رو میذارن؛ بالاشم مینویسن: لطفاً شکیبا باشید و مجبوریم اینا رو بذاریم تا اعضامون زیاد بشه! آیا هدف وسیله رو توجیه میکنه؟!
تو اصولگراها دو مورد دیگه هم هست که باید گفت:
یکی اینکه بخشی از اونا کاملاً دنیا رو گذاشتن کنار و اصلاً به نتیجهی کار فکر نمیکنن. هر دورهی انتخابات، میرن دور کسی جمع میشن که نه سابقهی اجرایی خوبی داره؛ نه توانایی اینرو داره که عموم مردم رو جذب کنه. هر دوره، با تصور اینکه نامزد مورد نظر باید مصداق واقعی گفتمان انقلابی باشه؛ سراغ گزینههایی میرن که یا ناشناختهن یا در هر صورت اقبال عمومی بهشون نیست. فراموش میکنن که کسی که قراره رئیس جمهور بشه باید بیشتر مردم رو به خودش جذب کنه نه فقط حزب اللهیها و مذهبیهارو. قبلاً اینجا در موردش نوشتم.
دوم اینکه چهرهی کلی خوبی از خودشون تو مردم ارائه نکردن. هر کی از دور به یه اصولگرا فکر کنه، چهرهی یه آدم خشک و خشن و متعصب بیمنطق تو ذهنش میآد که همهش در حال دعوا کردنه! همین میشه که مردم اون حرف مسخره و مضحک دیوارکشی تو خیابونا رو باور میکنن و فکر میکنن هر کی اصولگراس کلاً منطق نداره و با روشهای غیرعلمی میخواد همه چیز رو بزنه داغون کنه. پس به وضع فاجعهآمیز امروز رضایت میدن تا مبادا یه چیز بدتر از این براشون پیش بیاد!
این مثالهایی که آوردم منظورم این نیس که همهی اصولگراها این کارا رو میکنن؛ منظور، این هم نیس که اصلاحطلبها این کارا رو نمیکنن! اتفاقاً تک تک موردای بالا تو جریان مقابل هم دیده میشه؛ شاید حتی خیلی بیشتر؛ اما سؤال اینه که اگه قراره رفتارها تو دو گروه، مشابه هم باشه، پس فرق این با اون چیه؟! حرف زدن که آسونه، هر کسی میتونه هر ادعایی داشته باشه؛ مهم عمل کردنشه. حالا که تو عمل میبینیم هر دو مثل هم کار میکنن؛ پس منم از روش اونا استفاده میکنم و به تمسخر میگم: بعضی از اصلاحطلبها، اسهالطلب و بعضی از اصولگراها، یبوستگرا هستن!!
برچسبها: انتقاد به جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی، یه سوزن به خودت بزن، یه جوالدوز به دیگران، بداخلاقی در انتخابات، رفتارهای غیراخلاقی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶، انتقاد از خود، نقد اصلاحات، نقد اصولگرایی، رفتارهای منفی اصلاح طلبان، رفتارهای ناپسند اصولگرایان، تشابه رفتاری بین اصولگراها و اصلاح طلبها، ادعای دروغین آزادی بیان، ادعای اخلاق و دین در اصولگرایان، برخورد فیزیکی با دانشجوی منتقد.