چند وقت پیش رفتم تو یه گروه تلگرامی که بیشتر اعضاش شاهدوست یا سلطنتطلب بودن!
از روی سرخوشی گفتم یه کم سربهسرشون بذارم. شروع کردم به ساختن داستانا و حکایتای الکی در مدح رژیم شاهنشاهی و ذمّ نظام جمهوری اسلامی.
واضحه که خیلی خوششون اومد و کیف میکردن.
مثلاً یکیش این بود که نوشتم ۳ ماه بعد از پیروزی انقلاب، به دستور مستقیم خمینی، ۲ هزار کودک ارمنی منطقهی جلفای اصفهان رو قتل عام کردن و همه رو تو یه گور دستهجمعی تو یکی از تپههای اطراف شهر، خاک کردن. تازه تا یک ماه حتی به خونوادههاشون خبر ندادن که بچههاشون رو کشتن و تا زمانی که خمینی زنده بود، کسی حق نداشت به دیدن اون گور دستهجمعی بره. دلیل این کار هم جلوگیری از تکثیر جمعیت کفار بوده!
خب ممکنه شما با خوندن این متن بخندید و بگید این جفنگا چیه! اما اونا با شنیدن اینا کف میکردن!
جالب اینجاس که وقتی خواستم از گروه برم، گفتم هرچی نوشتم ساختگی و دروغ بود و سرکارتون گذاشته بودم! اما یکی گیر داده بود که نه ماجرای جُلفای اصفهان راسته و من قبلاً شنیده بودم!
من نمیدونستم باید بخندم یا گریه کنم! هر چی قسم و آیه آوردم که بابا من این رو از خودم درآوردم؛ اصلاً کسی تا حالا چنین چیزی نگفته. میگفت نه واقعیت داشته!
هنوزم موندم که بعضیا چقدر سادهن و چطور میشه یه آدم انقدر مغزش دم دستش باشه! ما با همچین کسایی شدیم ۸۰ میلیون؟!