چرا اسم ایران را جمهوری اسلامی ایران خطاب نمی کنند؟
جمعه شب (۱۰ آذر) قراره مراسم قرعهکشی جام جهانی روسیه-۲۰۱۸ برگزار بشه. یعنی اسم کشورها رو میریزن تو گلدون و قرعهکشی میکنن ببینن کی با کی همگروه میشه.
به احتمال خیلی خیلی زیاد، اسم کشورمون رو مینویسن Iran نه Islamic Republic of Iran.
میگید نه؟! بگید آره! امتحانش مجانیه! کافیه صبر کنید و جمعه شب مراسم رو ببینید!
این عکس لیست قرعه کشی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیله:
این در حالیه که ما ایران نیستیم؛ جمهوری اسلامی ایران هستیم. اما نمیدونم چرا، بهمون احترام نمیذارن و ما رو نصفه نیمه صدا میکنن. البته این داستان هیچ وقت برامون مهم نبوده و هیچ جا اعتراضی هم نکردیم…
قسمت جالب ماجرا اینه که این موضوع فقط در مورد ما صدق میکنه؛ بقیهی کشورها رو کامل میخونن. مثلاً نمیگن Korea میگن Korea Republic؛ یا همین الآن که سایت فیفا رو باز کنی؛ رنکینگ رو اینجوری نوشته:
Republic of Ireland رو پُر نوشته و Iran رو خالی!!
خلاصه به ما که میرسن میشیم کشمش بدون دُم!
این موضوع در مورد خیلی از سایتهای خارجی هم دیده میشه. تو لیست کشورها که نگاه کنی، ایران رو خالی نوشتن. اما قضیه خیلی جالب میشه؛ وقتی بهتون بگم همین کار رو ما با خودمون میکنیم؛ مثلاً سایت زیر رو ببینید:
این سایت داخلی و ایرانی؛ اسم کشورمون رو ایران نوشته؛ ولی عوضش از هیچ جمهوری نگذشته! حتی جمهوری خلق کنگو و جمهوری دومنیکن!!
وقتی خودمون (سهواً) احترام خودمون رو نگه نمیداریم؛ احتمال بدیم که بقیه (عمداً) ما رو نادیده بگیرن!
البته با همهی این حرفها امیدوارم پیش بینیم اشتباه بشه و همهی دنیا، اسم قشنگ و کامل Islamic Republic of Iran رو تو گوی و گلدن جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه ببینن…
برچسبها: نادیده گرفتن نام ایران در مراسم بین المللی، ناقص نوشتن اسم ایران، مراسم قرعه کشی جام جهانی، تاریخ برگزاری قرعه کشی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه، ساعت پخش، شبکه سه، برنامه نود فردوسی پور، نقدی بر بی توجهی به نام کامل ایران در میادین بین المللی، ایران به جای جمهوری اسلامی ایران، نام کامل کشورها، اسم کشورها به انگلیسی، جمهوری خلق چین، سایت بنیاد ملی نخبگان، قرعه کشی جام جهانی ۲۰۱۸،
متن زیر تو شبکههای اجتماعی منتشر میشه به اسم نامه علی دایی به آقای روحانی:
⭕️⭕️نامه علی دایی به رئیس جمهور
جناب آقای روحانی
به شما رأی دادم ، برای شما رأی جمع کردم ، برای شما تبلیغ کردم و شما امروز رئیس جمهورید ! پس علی الحساب یقیه ی شما را دو دستی می چسبم ! دیگر نه کاری به کربلا دارم ! نه اربعین ! نه جنگ ، نه موشک ، نه یمن ، نه سوریه ، نه لبنان ، نه حزب الله ، نه میانمار نه زهر مار نه هـیچ خراب شده ی دیگری! دولت شما کمتر از یک هفته ی پیش با پرداخت حدود یکصد میلیارد تومان ! در کمتر از نیم روز! مانع از حذف سرخ آبی های تهران شد ، شد یا نشد؟! چرا؟ چون اگر پرداخت نمی کرد ! این دو تیم حذف می شدند ، سوال، حذف این دو تیم دردناک تر بود یا این بی آبرویی؟! چرا کمک مردمی؟! چرا شماره حساب پشت شماره حساب؟! چرا جمعیت مردمی پشت جمعیت مردمی باید اعلام آمادگی کند؟! چرا رئیس کمیته بحران دولت شما در صفحه ی رسانه ملی حاضر نمی شود و نمی گوید مردم عزیز هـیچ نیازی به حتی یک بطری کوچک آب معدنی از طرف شما نیست؟! چرا دولت شما با ضرب العجلی نیم روزه تمام کارخانه های آب معدنی ، تهیه نان های صنعتی ، داروسازی ، بافت پتو و صد ها کارخانه ی مرتبط را با پول نقد ! مجاب نمی کند تمام انبارها را تخلیه کنند و کانتینر پشت کانتینر به محل حادثه اعزام کنند؟! چقدر می شود ؟ ده میلیارد؟ بیست میلیارد ؟ پنجاه میلیارد ؟ صد میلیارد؟! به درک!!! تازه می شود به همان اندازه ای که دولت دخالت کرد تا دو تیم فوتبال از یک دوره مسابقه حذف نشوند! تا کی و کجا قرار است در این حکومت از تن و بدن و مال و منال این مردم هزینه کنید؟ کویت باید قول ارسال کمک های خود را بدهد؟! همان کویت هم پیمان سعودی ها؟! این حکومت تا کجا می خواهد چوب حراج به آبرو و حیثیت خود و مردم بخت برگشته ی سرزمین اش بزند؟! جناب آقای روحانی به شما می گوییم چون به شما رأی دادیم و شما گفته ی ما را منتقل کن ! امشب را نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم! همه ایران امروز بسیج شد برای آنکه التیامی باشد بر دل زخم خورده ی هم وطنان غریب اش ، نه آمد برای انقلاب ، نه آمد برای لبیک ، نه آمد برای انتخاب بین عمار و زید ، نه آمد برای تجدید میثاق و نه آمد برای مشت زدن بر دهان آمریکا ! آن پیر زنی که با عصا و به هزار زحمت و مرارت آمد تا یک باکس !! آب معدنی را تقدیم کند به مصیبت دیدگان آمد تا فریاد بکشد که چه ویرانه ای شده ایران…
خب، نصف بیشتر متن درسته و قابل تأیید؛ اما مسئله اینه که مال علی دایی نیست!
آقا من زبونم مو درآورد از بس در مورد این چیزا حرف زدم. یکی از شیوههای اثرگذاری و فریب مخاطب، اینه که نوشتههای خودشون رو که عمدتاً با هدف و نیت سیاسی منتشر میشه؛ به اسم آدمای مشهور مینویسن تا باورپذیریش بالاتر بره.
نمونهی دیگهش همون چند جملهای بود که به دکتر الهی قمشهای نسبت دادن. فاجعه اینجاس که خود آدم مشهورا هم این تکنیک رو بلد نیستن و اونام فریبش رو میخورن.
رضا صادقی، علی کریمی، علی انصاریان، فلورا نظری، مسعود شجاعی و … خودشون جملات کذب منتسب شده به دکتر الهی قمشهای رو منتشر کردن!
کی میخوایم بزرگ بشیم؟! این بزرگ شدن دو تا جنبه داره؛ یکی اونایی که این عادت زشت رو مرتب تکرار میکنن و نوشتههای مغرضانهی خودشون رو رو به بزرگا نسبت میدن. دوم اونایی که هنوز نمیتونن شایعه رو از واقعیت تشخیص بدن و هرچی براشون میآد رو برای بقیه فوروارد میکنن.
همین متن بالا رو بخونید. آخه این کجاش به علی دایی میخوره؟! کی علی دایی از این جمله بندیها استفاده میکنه؟! معمولاً این متنا جمله بندی درستی هم ندارن و پر از غلط نگارشی و حتی املایی هستن.
برچسبها: تکذیب نامه علی دایی، نامه سیاسی علی دایی، انتساب ناروا، انتشار مطالب کذب در شبکه های مجازی، نامه علی دایی به روحانی تکذیب شد، متن نامه علی دایی به رئیس جمهور، سرکار گذاشتن مردم در تلگرام، نویسنده های بی سواد، سلبریتی کمسواد، نویسنده مغرض
رد و بد شدن «۶» گل، تو بازی که نماد «۴» استقلال فتح و مصادره شد!
چند تا اتفاق عجیب تو بازی دربی چند روز پیش افتاد که به شماره پیراهن هادی نوروزی کاپیتان فقید پرسپولیس (عدد ۲۴) ربط داره. اول که نتیجهی بازی شهرآورد ۸۲ پرسپولیس و استقلال، به شکل جالبی از ارقام شمارهی پیراهن هادی نوروزی تشکیل شد. ۴-۲ به یاد ۲۴ هادی نوروزی!
دوم اتفاقی بود که دیشب افتاد. برندههای نظرسنجی برنامهی شب گذشتهی «نود» کسایی بودن که نتیجهی ۴-۲ یا همون عدد ۲۴ را ارسال کرده بودن؛ به همین بهونه، ابراهیمپور همسر مرحوم نوروزی اومد رو خط تلفن و قرعهکشی مسابقه به کمک اون انجام شد.
زن هادی نوروزی عدد ۲۴ رو انتخاب کرد و اتفاق جالب این بود که یکی از برندههای برنامه، یعنی غلامعلی ابراهیمپور کلیجی از بابل (پدر خانم نوروزی) بود که عدد ۲۴ را برای برنامه ارسال کرده بود! یعنی از بین میلیونها نفر شرکتکننده، پدرزن هادی نوروزی تو مسابقهی نود برنده شد!
معصومه ابراهیم پور گفت: «اتفاقاتی در حال رخ دادنه که به زنده بودن ۲۴ ابدی ایمان پیدا کردهم. من و پدرم و کل خونواده عدد ۲۴ را ارسال کردیم، تو بازی رفت هم وقتی پرسپولیس عقب بود، هانی گفت بابا به من گفته گل میزنیم. تو این بازی هم هانی روی نیمکت بود و وقتی نتیجهی بازی ۴-۲ شد، اولین نفری بود که رضا نورمحمدی رو صدا کرد و گفت عمو نگاه کن، شماره پیرهن بابا روی اسکوربُرد افتاده!»
عادل فردوسیپور هم دیشب اشاره کرد که شاید اتفاقات ماورائی داره میافته و ما نمیدونیم.
همونطور که میدونید یک هفته از بازیهای لیگ برتر و یک سری از بازیهای جام حذفی، بدون حضور دوربینهای صدا و سیما برگزار شد. سر همون داستان حق پخش و اینکه فدراسیون فوتبال میگه پولی که صدا و سیما میده کمه و تا بیشترش نکنه نمیذاریم بازیها پخش بشه.
این حرفا یکی دو ماه تو فضای روزنامهها و سایتا در مورد حق پخش زده میشد؛ ولی تو برنامهی نود حتی یک کلمه از این بحث چیزی گفته نشد. تا اینکه دیشب چون عملاً تصویری برای نشون دادن تو برنامه وجود نداشت، فردوسیپور مجبور شد بحث حق پخش رو تو برنامهش مطرح کنه.
تو این مدت خیلیا انتقاد میکردن که عادل اینجا عدالت رو رعایت نکرد و چون بحث به سازمانی که توش کار میکرد، مربوط میشد؛ انتقادات رو مطرح نکرد. اما دیشب جواب جالبی از فردوسیپور شنیدیم: «ما فکر نمیکردیم کار به اینجا بکشه و تا این حد کار گره بخوره. واسه همین، بحث حق پخش رو مطرح نکردیم و امیدوار بودیم خودش حل بشه. ما قبلاً تو دو مقطع در این باره حرف زدیم: یکی سال ۸۰! و یکی سال ۹۱»
خودبهخود یاد حرف «بیبیسی فارسی» افتادم. وقتی یکی دو سال پیش، دم به دقیقه دربارهی سوریه حرف میزد و حتی خبرایی که در حد شایعه بود رو بارها و بارها تکرار میکرد و آخرش با گفتن اینکه این خبر به تأیید منابع رسمی نرسیده، شایعهپراکنی خودش رو توجیه میکرد. اون زمان انتقادها از بیبیسی این بود که چرا تا این اندازه دربارهی سوریه حرف میزنه ولی در مورد قیام شیعهها تو بحرین و کشته شدنشون حرفی نمیزنه. جوابی که اونا اون موقع دادن خیلی جالب بود: «بعضی چیزا رو ما خودمون میدونیم و نیازی نیس زیاد دربارهش حرف زده بشه!» واقعاً این حرف رو زدن. فیلمش هم موجوده. یه سرچکی کنید پیدا میکنید.
خیلی جالبه! چهطور ما در مورد بحرین میدونیم؛ پس لازم نیس ازش حرف بزنیم. اما دربارهی سوریه نمیدونیم و مدام باید ازش حرف زد؟!
فردوسیپور هم یه چنین توجیهی کرد! چهطور هر جا، تو هر شهری، هر اتفاقی میافته باید تو برنامهی نود گفته بشه و با گفتن واقعیتها جلوی پلشتیها گرفته بشه، اما در مورد حق پخش تلویزیونی، نیازی نیس حرفی زد و باید امیدوار موند که خودش حل بشه؟! اجازه میدید قانع نشیم آقای فردوسیپور؟!
جالبه که نظرسنجی دیشب هیچ ربطی به موضوع بحث نداشت و یه سؤال کاملاً به درد نخور بود. حالا اینکه تو ایران طرفدارای بارسلون و استقلال بیشترن یا رئال و پرسپولیس و بالعکس، چه فایدهای له حال ما داره؟! واقعیت اینه که عادل چون میدونست اگه راجع به حق پخش نظرسنجی بذاره، مردم حق رو به فدراسیون میدن، به خاطر همین یه سؤال کاملاً بیربط رو به نظرسنجی گذاشت.
هر وقت کسی همچین توجیهاتی رو جلوی عادل بکنه، اون میگه «آخه چرا راستش رو به مردم نمیگید؟! این حق مردمه! خب بابا راست به مردم بگید.» حالا باید از خودش پرسید «چرا به مردم راستش رو نمیگی؟!»
یه عادت دیگهی فردوسیپور اینه که احتمالات خودش رو به عنوان حکم قطعی مطرح میکنه. مثلاً وقتی فلان تیم، فلان حرف رو در مورد مربیش میزد، عادل میگفت «شما میخواید مربیتون رو اخراج کنید، ولی دوس دارید خودش استعفا بده که نخواید جریمه بدید.» یعنی یه احتمال رو به عنوان واقعیت حتمی و قطعی میگفت. جوری که یعنی همین حرف که من میگم درسته و غیر از این نیس. پس منم به همین شیوه، (تبدیل احتمال به حکم قطعی) به فردوسیپور میگم مدیرای رده بالای صدا و سیما، اجازه ندادن در مورد حق پخش حرف بزنید، واسه همین چیزی نگفتید. الآنم دیگه مجبور شدید که بحثش رو پیش کشیدید. آخه چرا راستش رو به مردم نمیگی؟! ها؟! بگو که مدیرای بالا سرت منعت کردن. این که فکر نمیکردم کار به اینجا بکشه یعنی چی!!
برای اینکه از صدا و سیما انتقادی نشه هم، ضرغامی سریع دیروز قبل از برنامهی نود گفتگو گذاشت تا حرفا همون جا زده بشه و تو برنامهی نود چیزی برای انتقاد و به زیر سؤال بردن صدا و سیما نمونه.
یه عادت کلّی تلویزیون اینه که به خودش اجازه میده از هر سازمان و نهاد و ارگانی انتقاد کنه، ولی به محض اینکه از خودش انتقاد میشه شروع میکنه به توجیه کردن و فرافکنی کردن. سریع توپ رو میندازه تو زمین حریف. مثلاً اگه انتقاد بشه که تلویزیون تو فلان اتفاق خوب عمل نکرد، سریع تو بخش خبری و با حالت سوز و گداز، میگن شمایی که انتقاد کردی آیا سازمان خودت رو درست کردی که میای این حرف رو به کارمندان خدوم صدا و سیما میزنی؟! در مورد حق پخش هم دقیقاً این اتفاق افتاده. اولش که حرفی نمیزدن، بعد که بازیها پخش نشد، زود افتادن به جنب و جوش و این حرف رو انداختن تو دهنا که کفاشیان ناکامی زیاد آورده و با پیش کشیدن بحث حق پخش میخواد ذهن مردم رو منحرف کنه! آقا جواب انتقادات رو بده، چرا فرافکنی میکنی؟!
فردوسیپور با وجود اینکه بعضی وقتا تو خود برنامهش با تلویزیون در افتاده و حتی چند بار آنتن رو بدون خداحافظی ازش گرفتن، ولی بعضی وقتا به صورت خودجوش با صدا و سیما همکاری سفت و سختی میکنه. یادمه چند سال پیش که علی دایی تو پرسپولیس با دست گل زد، خسروی داور بازی تو برنامهی نود گفت: «چرا صدا و سیما اجازه میده گزارشگرش (یوسفی) وسط برنامهی زنده و موقع پخش فوتبال، به راحتی گل علی دایی رو به گل مارادونا به انگلیس (گل با دست) مقایسه کنه و تماشاچی رو تحریک کنه؟!» فردوسی پور همون لحظه دراومد گفت: «شما اجازه ندارید تو مسائل ریز صدا و سیما دخالت کنید و اینا به مسئولای صدا و سیما ربط داره!» مرد حسابی چهطور تو اجازه داری تو هر سوراخ سنبهای وارد بشی و از جلسات خصوصی مدیرا هم حرف بکشی و همه جور مسئولی (فوتبالی و غیر فوتبالی) رو به صلابه بکشی، اما کسی حق نداره در مورد سازمان شما حرف بزنه!؟
فردوسیپور همیشه رو به سیاسیون میگه: «آقا تورو خدا دست از سر ورزش بردارید و بذارید ورزش رو خود ورزشیا اداره کنن.» اما خودش دست از سیاست برنمیداره! بارها تو برنامهش تیکهها و طعنههای سیاسی میگه، یه بار صریحاً بعد از جزیان عمومی «روحانی مچکریم» تو برنامه گفت کلاً مچکریم و نظر سیاسیش رو مطرح کرد. چند بار تا حالا به نمایندهها گیر داده، در مورد سینما و هنر و همه چیز نظر میده، وسط پخش فوتبال از دولت (احمدی نژاد) و تعداد تعطیلیهای زیاد انتقاد میکنه، اما میگه سیاسیون به ورزش کار نداشته باشن!
الآن چی میخوام بگم؟ من برنامهی عادل رو دوس دارم (هر چند، چند ماهیه جذابیتش برام خیلی کم شده) و خود فردوسیپور رو هم آدم جالبی میدونم. خصوصیت مثبتش اینه که به تیما و آدما به یه چشم نگاه میکنه و دوست و رفیق و این چیزا سرش نمیشه. اگه دوست صمیمیش هم یه وقت مسئول جایی بشه، صریح ازش انتقاد میکنه. واقعاً کمتر کسی پیدا میشه که این ویژگی رو داشته باشه. من خودم شاید واقعاً نتونم این طوری به آدما نگاه کنم. اما فردوسیپور اشکالاتی هم داره و خلاصه در حد بت و اسطوره نیس. اونم گاهی وقتا از مغالطه استفاده میکنه. بعضی وقتا هم سعی میکنه به ذهن مردم جهت بده. اگه آرشیو برنامهی نود رو بهم بدن، میتونم یه مستند از مغالطههایی که فردوسیپور تو برنامههاش کرده، بسازم! البته هدفش خیر و مثبته، اما بعضی وقتا از روشای درستی استفاده نمیکنه. مثلاُ خودش بارها تو برنامه از فدراسیون کفاشیان انتقاد میکرد، تا جایی که ذهن مردم نسبت به کفاشیان منفی شد. یه بار که میخواستن از طرف دولت، کفاشیان رو بردارن و اگه این اتفاق میافتاد فیفا فوتبال ایران رو تعلیق میکرد، نظرسنجی گذاشت که آیا با توجه به خطر تعلیق فوتبال ایران، موافق ادامه کار کفاشیان هستید؟! هدفش این بود که مردم بگن آره، چون اگه کار کفاشیان ادامه پیدا کنه و از طرف دولت برش ندارن، خطری فوتبال ایران رو تهدید نمیکنه. اما به خاطر ذهنیتی که خود فردوسی پور از کفاشیان تو ذهن مردم ساخته بود، ملت شروع کرده بودن به نظر منفی دادن. یه ربع، بیست دقیقه که از برنامه گذشت دیدیم فردوسیپور مشوش، چند بار اومد توضیح داد که جریان چیه و برای چی این نظرسنجی رو گذاشته. نتیجهی آمار رو اصلاً نشون نداد؛ ولی معلوم بود که نتیجهی نظرسنجی حسابی به ضرر هدف اولیهش داره پیش میرده. هی چند دقیقه یه بار میگفت، مردم میپرسن ما متوجه نظرسنجی نمیشیم و بذارید توضیح بدم… درصورتی که کسی این حرف رو نزده بود. اون به این بهونه میخواست نظر مردم رو عوض کنه تا جایی که یه بار عصبی شد گفت آقا اگه میخواید فدراسیون فوتبال از طرف فیفا تعلیق بشه، به عزل کفاشیان رأی بدید. بعد از این حرف بود که مردم تازه فهمیدن منظور فردوسیپور اینجا موافقت با ادامهی کار کفاشیانه؛ به همین خاطر بله زدن و رأی برگشت. حالا دیگه با افتخار نظرسنجی رو نشون داد و میگفت بله مردم مخالفند با اینکه کفاشیان به این شکل برکنار بشه! آخه آدم میاد تو برنامه میگه به این رأی بدید و به اون رأی ندید؟! این کار درستیه؟!
همهی اینا رو گفتم که به این برسم که به نظر من هیچ آدمی (نه فردوسیپور، نه ضرغامی و نه هیچ کس دیگه؛ حتی کسایی که جریانهای سیاسی برای آزادی راه انداختن) تو کرهی زمین پیدا نمیشه که به آزادی بیان اعتقادی داشته باشه. هر کسی رو که من دیدم ادعای آزادی بیان داره، منظورش این بوده که باید آزادی وجود داشته باشه که من بتونم رقیبم رو بکوبم، اما وقتی خودش تو مسئولیتی قرار میگیره، اجازه نمیده طرف مقابلش حرف بزنه! اینکه راستش رو به مردم بگید و مردم حق دارن از همه چیز خبر داشته باشن و قضاوت با مردمه و … اینا واقعاً در حد شعاره. من که باور نمیکنم کسی پیدا باشه که واقعاً به این حرفا اعتقادی داشته باشه. امتحانش هم کاملاً مجانیه. هر کسی که فکر میکنه آدمی رو میشناسه که به آزادی بیان اعتقاد داره بگه، من یه متن انتقادآمیز براش مینویسم و میفرستم براش. به نظرتون این متن رو تو سایتش منتشر میکنه؟! معلومه که نه! پس هر کی میگه باید آزادی وجود داشته باشه، منظورش اینه: آزادی بیان یعنی آزادی در انتقاد از طرف مقابل، نه آزادی در انتقاد از من!
البته به نظر من آزادی بیان به صورت مطلق خوب نیس، نبایدم باشه؛ ولی از طرفی نمیتونه هم باشه! یعنی منظورم این نیس که حالا که روال طوریه که همه از بقیه انتقاد میکنن؛ ولی نمیذارن از خودشون انتقاد بشه، کار بدی میکنن! نه، ولی میگم چرا دیگه ادعاش رو میکنید؟! خیلی منطقیه که آدما از مواضع خودشون دفاع میکنن و مثلاُ کسی که مسئول جایی میشه، دوس داره موقعیتش رو حفظ کنه. مگه مریضه که بذاره بقیه زیر پاش رو بزنن و بندازنش پایین؟! خب حالا که اصلاً نمیشه آزادی بیان وجود داشته باشه، پس چرا انقدر ادعاش رو میکنیم؟! به قول عادل چرا راستش رو به مردم نمیگیم؟! آقا راحت بگیم ما وقتی دستمون به جایی بند نباشه، راحت به همه گیر میدیم؛ اما اگه خودمون اومدیم سر کار که منطقاً نمیتونیم اجازه بدیم شما هر کاری خواستید بکنید و هر حرفی خواستید بزنید. پس انتقاد از دیگران آری، انتقاد از ما خیر! تموم شد و رفت.
تکمیلی: این عادت تو سایت برنامه نود هم دیده میشه! قبل از دربی حساس استقلال و پرسپولیس، سایت برنامه نود، اینجا یه فیلم قدیمی از دعوای این دو تیم گذاشته. من دو بار تو قسمت نظرات گفتم آخه این چه وضعشه؟ هدفتون از اینکه قبل از برگزاری شهرآورد فیلم دعوا پخش میکنید چیه؟ قبلاً قبل از دربی دو تیم رو میبردن شام و مهمونی مشترک میدادن، حالا به جایی رسیدیم که قبل این بازی فیلم دعوا نشون میدیم! اما اونا نظر من رو منتشر نکردن!
الآن دیدم تو سایت ورزش ۳، عکس زیر رو زده بود و نوشته بود به خاطر دعوت نشدن ماریو بالوتلی، همهی ورزشیها، کونته (سرمربی جدید تیم ملی ایتالیا) رو مقصر میدونن:
با دیدن این عکس یادم افتاد که همیشه برام سؤال بوده که چرا به این بازیکن میگن سوپر ماریو. حتما میدونید سوپر ماریو یکی از بازیهای قدیم بود که بچگیها تو دستگاه میکرو بازی میکردیم. (قبل از اومدن سگا و پلی استیشن) همون بازی که بین ما ایرانیا به «قارچ» معروف شده بود!
تو ورزش۳ نوشته بود بالوتلی شباهت زیادی به سوپر ماریو داره! ولی من هر چی فکر کردم هیچ شباهتی بین این دو تا ندیدم. مثلاً شما تو عکس زیر بین اینا شباهتی میبینید؟!
ماریو بالوتلی در کنار سوپر ماریو
یکی سفیده، یکی سیاه! یکی سبیلوئه، یکی بی سبیل! فقط دماغ بالوتلی یه کم گندهس و از این نظر یه کم شبیهن! در کل تنها شباهت درست و حسابی مال اسمشونه که هر دو «ماریو» هستن!
تو سایتهای ایرانی یه سرچکی زدم به نتیجهای نرسیدم. تو سایت ویکی پدیای انگلیسی هم دیدم نوشته:
«Balotelli is nicknamed Super Mario by fans because of his surprising actions on and off the pitch»
یعنی به خاطر عکسالعملهای جالب و عجیبش داخل و بیرون زمین به سوپر ماریو معروف شده؛ ولی راستش من نفهمیدم یعنی چی! کدوم رفتارهاش رو میگه؟!
امروز بازی نیمه نهایی والیبال بازیهای آسیایی بود. ایران و چین. می دونید که ایران ۳-۰ برد و رفت فینال. بچه ها تازه از بازی کویت، بازیها رو جدی گرفتن و با اختلاف ۱۰-۱۱ امتیاز تو هر ست بازی رو میبرن. اینم یا به خاطر نزدیک شدن به آخر بازیهاس یا اینکه تازه خونوادههاشون اومدن اینچئون و بعد مدتها باشون دیدار تازه کردن.
خب، از این حرفا بگذریم، عکس زیر رو ببینید:
ایران vs چین!
متوجه چیزی نشدید؟! اشکال نداره حالا عکس زیر رو ببینید:
ایران vs چین!
همونطور که میبینید به جای پرچم چین، یه هو پرچم ایران اومد! به این جور اتفاقا معمولاً میگن سوتی، اما فکر نکنم در این مورد خیلیم سوتی باشه! از بس جنس چینی خریدیم و خوردیم و استفاده کردیم خودمون یه پا چینی شدیم؛ چینیها هم به همین پولی که ما برای جنساشون دادیم زندهن. پس دیگه ایران و چین نداره که!
راستی اینکه آرم شبکه ورزش رو تو عکس بالا، سیاه میبینید به خاطر اینه که امروز شهادت امام پنجم امام محمد باقر بود.