————————————————————————————————-
دانلود و خرید کتاب الکترونیکی «درد حجاب»
اول روی دکمه سمت راست کلیک کن تا کتاب به سبد خریدت اضافه بشه.
بعدش روی دکمه سمت چپ «نهایی کردن خرید» کلیک کن.
متوقف شد!
————————————————————————————————-
توجه! دوستان عزیز! فعلاً دانلود این کتاب رو متوقف کردم. از کسانی که کتاب رو دریافت کردن، خواهش میکنم در اختیار دیگران قرارش ندید. چون قراره با ویرایش اساسی، اون رو به چاپ برسونم.
شاید بشه وضعیت حجاب بعد از انقلاب رو چهار دسته کرد؛ یعنی هر دهه، یه وضعیت:
دههی شصت، دههی شروع اجبار حجاب بود و زمانی که به چیزی غیر از حجاب نمیشد فکر کرد!
دههی هفتاد به خاطر مشکلات اقتصادی (نیمهی اول دهه) و شروع دورهی اصلاحات (نیمهی دوم) استارتِ عوض شدن فکر مردم دربارهی حجاب زده شد.
دههی هشتاد چون همزمان با پس گرفتن دولت به دست اصولگراها بود، دورهی شروع دفاع از حجاب بود. تا قبل از اون خیلی کسی دنبال این نبود که از حجاب دفاع کنه. چون تو دههی شصت که مشکل بدحجابی نداشتیم، تو دههی هفتاد هم برای کسی این چیزا مهم نبود!
دههی نود کلاً ماجرا عوض شد و الآن تو دورهی حملهی رسانهها به حجاب، تنفس مصنوعی میکنیم!
ایدهی من برای نوشتن کتابی متفاوت و عامیانه و محاورهای در مورد حجاب، از اواخر دههی هشتاد زده شد؛ وقتی که حرف زدن از حجاب داشت مُد میشد! اما به خاطر کلّی دلیل، این ایده چند سال خاک خورد تا اینکه به این نتیجه رسیدم حداقل تو زمونهی حمله به حجاب، یه عرض اندامی بکنم!!
تا حالا بقّال نبودم؛ ولی بلدم بگم ماستم ترش نیست! چندین بار این کتاب رو بازنویسی و حذف و اضافه کردم. شاید تا حالا مشابه این کتاب دربارهی حجاب نوشته نشده باشه؛ شایدم خیالبافی میکنم و کتابم هم مث سایتم مزخرفه!!
توجه! دوستان عزیز! فعلاً دانلود این کتاب رو متوقف کردم. از کسانی که کتاب رو دریافت کردن، خواهش میکنم در اختیار دیگران قرارش ندید. چون قراره با ویرایش اساسی، اون رو به چاپ برسونم.
«درد حجاب» یعنی حجاب داشتن درد داره!
یا شاید باید دربارهش درد و دل کرد! اصلاً حجاب به چه درد میخوره؟
برای فریب شما از مغالطهی «مشت نمونهی خروار» استفاده میکنم و یه چند صفحه از این کتاب رو به رایگان برای دانلود میذارم براتون. میتونید با دیدن اون چند صفحه گول بخورید و برای خوندن بقیهی کتاب دست تو جیب مبارک بکنید!
دانلود رایگان ۴۰ صفحه اول کتاب «آخه حجاب به چه دردی میخوره؟!»
این کتاب رو صرفاً برای ریا کاری نوشتم و هیچ هدف پلید دیگهای نداشتم!
عنوان کتاب: آخه حجاب به چه دردی میخوره؟!
نوشته: اسماعیل مرادی افوسی
تعداد صفحات: ۲۴۱ صفحه
تاریخ انتشار: ۱۳۹۷
توجه کنید! نسخهی الکترونیکی (PDF) این کتاب با کسب اجازه از نویسنده (خودم) منتشر شده!
توجه! دوستان عزیز! فعلاً دانلود این کتاب رو متوقف کردم. از کسانی که کتاب رو دریافت کردن، خواهش میکنم در اختیار دیگران قرارش ندید. چون قراره با ویرایش اساسی، اون رو به چاپ برسونم.
————————————————————————————————-
دانلود و خرید کتاب الکترونیکی «درد حجاب»
اول روی دکمه سمت راست کلیک کن تا کتاب به سبد خریدت اضافه بشه.
بعدش روی دکمه سمت چپ «نهایی کردن خرید» کلیک کن.
متوقف شد!
————————————————————————————————-
بخشی از فهرست کتاب محاورهای و عامیانه «حجاب به چه درد میخوره»:
اول: پیش پیش
اول-۱: شروع
اون روز لعنتی
پیشنهاد کار دربارهی حجاب
فکر روی ایدههای بهتر
چند تا چیز کلّی که باید بگم
اول-۲: تبلیغ دین تو ایران چهطوریه؟!
دسته بندی مردم ایران
اول-۳:تبلیغ حجاب چی؟!
تبلیغ درست یعنی رَ؟
اندر احوالات تبلیغ ما
دیّم:اصل مطلب
دیّم-۱:چند جور لذّت بردن داریم؟
دیّم-۲:محدودیت خوبه؟!
چند تا مثال
راه لذت بردن
دیّم-۳: بریم سر اصل مطلب
واقعاً حجاب محدودیت نیس؟!
چه نوع لذّتی تو حجاب هست؟!
زنا و مردا تو چه چیزایی محدود شدن؟!
چرامحدود شدن؟!
حسّاس بشو، حسّاس بشو!
چند عدد مثال
یه چیزی تو حاشیه بگم
برگشت از حاشیه به متن: فایدههای حساسیت
بدون حساسیت، اما کماکان پر عطش؟!
لذتِ گنده از یک نفر
دیّم-۴:مَخلَصِ کَلوم
سیّم:ابهاماتِ دیّم
سیّم-۱:دربارهی حسّاسیّت
سیّم-۲: محدودیت تو عصر علم و فنآوری؟!
چهارم:سین، جیم
چهارم-۱:شروع
چهارم-۲:دیگه همه چی حل شده که گیر دادیم به حجاب؟!
چهارم-۳:حجاب باعث عقب موندگی و اُمّلیه؟!
چهارم-۴:اونایی که ازدواج نکردن چی؟!
چهارم-۵:من حجاب بذارم تا میل جنسی مردها مهار بشه؟!
چهارم-۶:مهم تر از حجاب ظاهر، حجاب درونه. آدم باید دلش پاک باشه!
چهارم-۷: داشتن حجاب برای خانمها سخته.
زندگی ارزش پرهیز نداره!
چهارم-۸: تو همه چی باید حد وسط و اعتدال رو نگه داشت!
چهارم-۹: حرف آخر
چیز زوری تو کَت مردم نمیره!
حجاب و ظلم
حس و حال حجاب
پنجم:آخرِچسبان
پنجم-۱:شروع
پنجم-۲: چه جوری می تونم خودم رو تغییر بدم؟
تغییر نکردن بهتر از تغییر کردن!
ارادهی فولادی یا حلبی؟!
فرمانده و لشکر
بایدفکر سربازای لشکر رو عوض کنی!
راه پوشیده شدن
پنجم -۳:پیام های بی زرگانی
پنجم -۴: آموزش مغالطه
انواع مغالطه
خلاصهی قصه
پنجم -۵: سؤالات امتحانات نهایی بد حجابی
پنجم -۶:سنگسار ثریا = Body Of lies
بازی تو زمین حریف
ترکشهای سنگسار
ای که وگفتی یعنی چه؟!
داستان این فیلم بسیار زیبا و معناگرا
جوکهای فیلم
یه کم جدّی تر
اصل موضوع
توجه! دوستان عزیز! فعلاً دانلود این کتاب رو متوقف کردم. از کسانی که کتاب رو دریافت کردن، خواهش میکنم در اختیار دیگران قرارش ندید. چون قراره با ویرایش اساسی، اون رو به چاپ برسونم.
بخشی از متن کتاب متفاوت و محاورهای «حجاب به چه دردی میخوره»:
…خب بعد این همه مقدمهچیندی[۱] بریم سر بحث اصلی با موضوع بسیار جالب و کاربردی و البته مایهی آبروریزی یعنی «حجاب»![۲] من فکر میکنم همهی آدما تو زندگی دنبال لذّت هستن؛ یعنی یکی از هدفهای اصلی همهی آدما لذّت بردنه.[۳] البته تو فرهنگ ما کلمهی «لذّت» یه بارِ منفی پیدا کرده. اگه کسی بگه هدف من از زندگی، لذّت بردنه؛ همه یه طور خاصی بهش نگاه میکنن؛ انگار جرمی مرتکب شده! یا میگن چه آدم خنکی! یه کم خود نگهدار باش! ولی یادمون باشه با ماله کشیدن روی این مسئله، نمیتونیم انکار کنیم که لذّت، هدف اصلی ما تو زندگیه.
تا اینجا، یه کم حرفا گُنگ به نظر میآد. کدوم لذّت رو میگی؟ یعنی چی که همه دنبال حال کردن تو زندگیان؟ شاید تا حالا شنیده باشید که «انگیزه»ی آدما برای ادامهی زندگی، میتونه لذتهایی باشه که تو زندگی وجود داره. تحمّل کردن سختیهای زندگی به خاطر راحتیهاییه که این وسطا وجود داره. اگه این لا لوها هیچ خوشی و لذّتی نبود، زندگی غیرممکن میشد و بیشتر آدما به زندگیشون ادامه نمیدادن. اما اینکه کلاً بگیم «هدف» از زندگی لذت بردنه، یعنی چی؟! یعنی من این همه جون میکَنم که مثلاً لذت بستنی خوردن رو بچشم؟! خیلی تحفهس که این همه به خاطرش سختی بکشم؟![۴]
خب باید بدونیم که پورسینا و بقیه (از جمله ملاصدرا و…) لذّت رو تقسیمبندی کردن و گفتن، همون طور که ما چند نوع ادراک داریم، به همون نسبت چند نوع لذّت داریم. مثلاً یه نوع ادراکِ ما ادراک حسّیه. یعنی ما با حواسّمون یه چیزایی رو درک میکنیم و این حواس باعث میشن یه سری تصوّرات تو ذهن ما شکل بگیره. مثلاً به وسیلهی حس چشایی، از غذای قرمه سبزی یه تصوّری توی ذهن ما درست میشه و یا از صدای بلبل و یا بوی گُل و… پس ما با حواسمون یه سری درک و آگاهیهایی پیدا میکنیم. خب این یه روشِ آگاهی پیدا کردنه که بهش میگن ادراک حسی. یکی دیگه از انواع ادراک «خیاله»، یکی دیگهش «وهمه» و اون یکی هم «عقله». برای این که خیلی پیچیده نشه، زیاد حرف نمیزنم؛ فقط میگم که طبق هر نوع ادراک ما، یه نوع لذّت هم وجود داره؛ پس ما هم لذّت حسی داریم، هم لذّت خیالی داریم، هم لذّت وهمی و هم لذّت عقلی. همین طور که از حس فاصله میگیریم، درجه و اندازهی لذّت بالاتر میره تا میرسه به لذّت عقلی که بالاترین لذّته.
دقت کردید؟! دیدید که از بین ۴ نوع خوشیهایی که اسم بردیم، اونی که از همه کلاسش پایینتره، لذّت حسیه! ولی الآن همه دهنشون باز میمونه و به این فکر میکنن که آخه ما تا حالا هر چی لذّت بردیم، بیشترش حسی بوده که! یعنی تا حالا کمترین لذّت ممکن رو میبردیم؟! آره دیگه، مسئله همین جاس. این که گفتم همهی آدما دنبال کیف و خوشی هستن، منظورم این نبود که همه دنبال لذّت حسی میرن. همهی آدما دنبال رسیدن به یه لذّت کامل هستن؛ هرچند که بیشترشون تو لذتهای مادّی مثل خورد و خوراک و پوشاک و ازدواج و این چیزا میمونن و آدمای کمی هستن که برای لذّت بردن از نوع درجههای بالاتر، بعضی وقتا دست از لذّتهای حسی بکشن.
از یه نگاه، کلّ داستان اومدن پیغمبرا تو تاریخ همین بوده. یه عالمه پیغامبر اومدن به مردم گفتن: آقا جون انقدر به لذّتهای حسی مشغول نباشید، چه خبره همهش تو فکر بخور و بخوابید؟ یه کم سختی بکشید و حاضر بشید یه کم از این لذّتهای مادّی کم کنید، اون موقع یه حال دیگهای میبرید که از کیفهای فعلی خیلی بالاتره؛ اصلاً تو یه کلاس دیگهایه. تا حالا همهش از سلطهی جسم به روحتون لذّت بردید، یه کم هم از تسلّط روح به جسمتون لذت ببرید. ولی بیشتر مردم تاریخ به حرفشون گوش ندادن و گفتن ما نقد رو ول نمیکنیم تا نسیه رو بچسبیم.[۵] با چشم خودمون و با گوشت و پوستمون لمس کردیم که خوردن غذا و شنیدن اصوات و دیدن مناظر و چیزای اینطوری به آدم کیف میده؛ همین الآنم کیف میده! الآن به خودمون سختی بدیم که آیا بعدش لذّتی از نوع دیگه باشه یا نباشه! ولمون کن، همین لذّتهای دمِ دستی که داریم برامون بسه.[۶]
البته دست کشیدن از لذّتهای حسی، به خاطر لذّت بالاتر و باطنیتر زیاد اتفاق میافته و اینطوری نیس که آدما فقط به چیزای مادّی اهمیت بدن. از این دست نمونهها رو همهمون دیدیم و شنیدیم و حتی خودمون تجربه کردیم، مثلاً: مادری که به خاطر خوب شدن فرزندش از خوابِ راحت میگذره و تمام شب رو در عین خستگی، بیدار میمونه[۷]؛ آدمی که قسمتی از پول و پَلهش رو با دست خودش به فقیرا میبخشه؛ دانشآموز یا دانشجویی که چـــَـــند سال، رنج درس خوندن رو تحمل میکنه؛ مردی که برای آسایش زن و فرزندش میره تو معدن و تو شرایط خیلی سخت کار میکنه و بالاترینش سربازی که برای دفاع از وطنش حتی جونش رو میده. این مسئله حتی تو حیوونا هم هست؛ مثلاً سگ شکاری از خوردن شکار پرهیز میکنه و اون رو برای صاحبش میآره. اینا یه لذّتایی هستن که تو یه کلاس بالاتری به حساب میآن. باید از یه مرحلهای بگذری تا درکشون کنی. مثلاً یه بچّه که به بازی «آتاری» مشغول باشه، اصلاً معنی بازی «میکرو» رو نمیفهمه. حتی نمیتونه «سگا» رو تو ذهنش تصوّر کنه و به همین نسبت «پلی استیشن» و «ایکس باکس» رو کاملاً تکذیب میکنه!
ماها هم تا وقتی تو لذتهای دمِدستی غرق باشیم؛ معنی لذّتای بالاتر خصوصاً لذت عقلی رو نمیفهمیم. منظور از لذّت عقلی، فقط تفکر و مطالعه و این چیزا نیس، اون آخراش رو وقتی آدم تجربه میکنه که کاملاً از مادّه و عالم مادّه جدا شده باشه.[۸]
دیّم-۲:محدودیت خوبه؟!
یه سؤال میپرسم: چه چیزی بین همهی اون مثالهایی که تو عنوان قبلی زدم، مشترک بود؟ فکر نکنید، خودم جواب میدم: «محدودیت»! همهی اونا از لذّتی دست کشیده بودن تا به لذّت بالاتر برسن و به این کار میگن «محدودیت».[۹] وایسا ببینم محدودیت که چیز بدیه؛ پس چرا برای لذّت بردن از نوع درجهی بالا، باید محدود شد؟!
جواب: نخیرم! کی گفته محدودیت چیز بدیه؟! از همین الآن اون تصوّری که از محدودیت دارید رو بریزید تو Recycle Bin ذهنتون.[۱۰] تا حالا همه جا شنیدید که ملّت از محدودیتها گلایه کردن و غر زدن به جون این و اون که امکانات نیست و ما تو کمبود به سر میبریم و اینا. شاید خود شما هم جزو اون نِق زنندهها باشید! خلاصه فکر میکنید که محدودیت بده و آدما باید تو آزادی کامل باشن.
گمون میکنم گفتنِ اینکه اون تصور رو بریزید دور، باعث نمیشه فکر شما عوض بشه؛ پس باید توضیح بیشتری بدم. فقط قبلش حرف آخر رو اوّل میزنم و تو یه جمله، همهی منظورم رو خلاصه میکنم. اون جملهی کوتاه اینه: «همهی لذّتها، تو دل محدودیتهاس!» آری به راستی این گونه میباشد! شما هیچ لذّتیا نیمتونید پیدا کونید که همراش محدودیِت نباشِد!
چند تـا مثـال
برای این که جملهم حالت شعاری و غیرعملی نداشته باشه، مجبورم چند تا مثال بزنم:
فرض کنید دارید یه بار سنگین رو حمل میکنید. یه فرغون پُرِ پُر از کاشی و سرامیک رو باید تا مسافت نیم کیلومتری ببرید.[۱۱] اوّلش مث یه قوی مرد آهنین، راحت فرغون رو از زمین میکَنید و راه میافتید. از بیست متر که گذشتید نفس نفسزدنتون شروع میشه، کم کم ضربان قلبتون بالا میره و بعد شُر شُر شروع میکنید به عرق ریختن. از پنجاه متر به بعد همهی خوشیهای زندگی جلوی چشتون میآد و به این فکر میکنید که زندگی چهقدر شیرین و لذّت بخش بود و نمیدونستیم! قبلش که راس راس راه میرفتید تو خیابون، نمیدونستید که راه رفتن بدون زحمت، خودش کلّی مزیّت و صفا داره؛ ولی حالا تو این شرایط سخت، تازه متوجه اندازهی لذّتِ یه راه رفتن ساده شُدید.
مثال دیگه: این دوره زمونه، اون جوونایی که تا لنگ ظهر میخوابن رو زیاد دیدید یا شاید خودتون جزو اونا باشید.[۱۲] اگه تا حالا خوابیدن تا صلاه ظهر رو تجربه کردید، به سؤال من جواب بدید. آیا لذّتی از این خواب بردید؟ یا بهتره اینطور بپرسم: اصلاً فهمیدید که خواب بودید؟! نَع! آدم تا خوابه، هیچ لذّتی از خوابش نمیبره؛ چون اصلاً متوجه نیس که تو چه حالتیه. کِیْ میفهمه لذّت خوابیدن یعنی چی؟ وقتی که یکی خروسخون بیدارش کنه و اینم حسابی کسر خواب داشته باشه، یا وقتی بخواد برای نماز صبح بیدار بشه یا شبهای امتحان که تو اوج بیخوابی، مجبوره تا نصف شب یا حتی صبح، بیدار بمونه. تازه اینجاس که میفهمه خواب چه لذّتی داره. یعنی وقتی دچار «محدودیت» شد، لذّت خواب رو درک میکنه. قبلش اصلاً درک و فهمی از اینکه خوابیدن چه کیفی داره، نداشت.
مثال رایجتر و گندهتر این قضیه، سلامتیه. همهی ما تا وقتی سالمیم، قدر این چیزی که داریم رو نمیدونیم؛ چون اصلاً لذّتِ داشتنش رو حس نمیکنیم. اما نیاد اون روزی که دو درجه تب کنیم. دیگه بینا و بیزور میافتیم گوشهی خونه و «ای وای» کنان به جون زمین و زمان غر میزنیم و ناله میکنیم و میگیم بابا وقتی سالم بودیم، چه حالی میکردیم و خبر نداشتیما!
الآن که دارم این مطالب رو مینویسم ماه رمضونه.[۱۳] یه چیزی که الآن خیلی دارم حس میکنم لذّت خوردن و آشامیدنه. تو روز کاملاً میفهمم که غذا خوردن چه لذّتی داره، ولی وقتی افطار شد و سیر شدم، درک لذّت غذا ازم برداشته میشه. یعنی تا وقتی تو «محدودیت» هستم، میدونم آب خوردن با اون همه تشنگی چه مزهای میده؛ ولی وقتی به «آزادی» میرسم و هر چی دلم میخواد آب میخورم، از اینجا به بعد، مزهی آب از زیر زبونم میره و دیگه هیچ عطشی بهش ندارم.
هاف تـایم دوم ماجرا!
هنوز داستان کامل نشده، من تازه نصف ماجرا رو گفتم. نصف دومش اینه که بیایم ببینیم تو مثالهایی که زدیم، کِیْ و چه موقع لذّت بردیم؟ وقتی که دارید فرغون سنگین رو حمل میکنید، لذّت میبرید یا وقتی که ساده و بیدردسر تو خیابون راه میرید؟ زمانی که حسابی خوابتون میآد، لذّت میبرید یا وقتی که تخت، گرفتید خوابیدید؟ آیا وقتی مریض هستید، لذّت میبرید یا وقتی که سالمید و راحت کارهاتون رو میکنید؟ زمانی که تشنگی و گشنگی میکشید، لذّت میبرید یا وقتی که شکمتون سیرِ سیره؟ لطفاً به این سؤالها خوب فکر کنید و قبل از این که ادامهی متن رو بخونید، خودتون جوابشون رو بدید. من یکی دو خط دیگه دربارهش توضیح میدم؛ ولی قبلش پیشنهاد میکنم کتاب رو ببندید و چند دقیقه دربارهی این چیزا فکر کنید. مطمئنم اگه خوب دقت کنید، خودتون منظور نهایی من رو متوجه میشید…
تو این صفحه میتونید نسخه PDF کتاب رو خرید و دانلود کنید. اما این کتاب به صورت اپلیکیشن اندروید هم منتشر شده که میتونید از «مایکت» دانلود کنید.
روم نمیشه بگم بهترین کتاب درباره حجاب! ولی واقعاً جزو متفاوت ترین و شیرین کتاب هاس؛ حداقل از نظر خودم!
با عدم تشکر از کسایی که این کتاب رو میبینن، ولی نمیخرن!
با عدم تشکر از اونایی که این کتاب رو میخرن؛ ولی نمیخونن!
با عدم تشکر از کسانی که این کتاب رو میخونن؛ ولی به بقیه معرفی نمیکنن!
و با تشکر از همهی کسایی که این کتاب رو میخرن، میخونن و به بقیه هم معرفی میکنن!
————————————————————————————————-
دانلود و خرید کتاب الکترونیکی «درد حجاب»
اول روی دکمه سمت راست کلیک کن تا کتاب به سبد خریدت اضافه بشه.
بعدش روی دکمه سمت چپ «نهایی کردن خرید» کلیک کن.
متوقف شد!
————————————————————————————————-
توجه! دوستان عزیز! فعلاً دانلود این کتاب رو متوقف کردم. از کسانی که کتاب رو دریافت کردن، خواهش میکنم در اختیار دیگران قرارش ندید. چون قراره با ویرایش اساسی، اون رو به چاپ برسونم.
برچسبهای کلیدی: حجاب به چه درد میخورد، فایده حجاب، درد حجاب، کتاب فارسی درباره حجاب، دانلود کتاب فارسی درباره حجاب، کتاب متفاوت درباره حجاب، کتاب جدید فارسی در مورد حجاب، اصلا حجاب به چه درد میخوره، حجاب داشتن چه فایده داره، حجاب و عفاف، معرفی کتاب جالب در زمینه حجاب و عفاف، حجاب و عفاف در شبکههای مجازی، کتاب حجاب و عفاف، دانلود کتاب و مقاله در باره حجاب زنان و دختران، حجاب شناسی، مفهوم حجاب، حجاب به زبان ساده، کتاب عامیانه و محاورهای درباره حجاب، دانلود کتاب درباره حجاب به زبان ساده و عامیانه، کتاب حجاب مناسب نوجوانان، کتاب حجاب فارسی مناسب جوانان، دانلود مقالات حجاب، فائده و مزایای حجاب، مقالات حجاب شناسی، کتاب عامیانه و محاورهای درباره حجاب، دانلود کتاب متفاوت حجاب، رابطه لذت جنسی و حجاب، مقالات خودمانی درباره حجاب، کتاب خودمانی و محاورهای در زمینه حجاب شناسی، نقد فیلم سنگسار ثریا به زبان ساده و خودمانی، روش تغییر ناخودآگاه به وسیله هیپتوتراپی، یادگیری و آموزش انواع مغالطه، حجاب به چه معناست، حجاب به چه درد میخوره، حجاب به چه درد میخورد، بهترین کتاب درباره حجاب، حجاب به چه معناست و به چه درد میخورد